چون اکثرآ نقاشی روی صفحات صاف و تخت ( سطح) انجام می شود ، در نتيجه نمی توان به طور واقعی ايجاد دوری – نزديکی ، گودی – برجستگی ، پستی بلندی نمود .
همچنانکه در عکاسی نيز اين محدوديت وجود دارد ، ولی می توان روشها و شگرد هايی به کار برد که بيننده تصور کند اشيا را دور – نزديک ، برجسته و یا گود می بيند .
در زبان تجسمی به سطوح صاف و تخت ، دو بعدی يا سطح گويند
و به شکل های برجسته – گود ، دور يا نزديک ، سه بعدی يا حجم گفته می شود.
برای ايجاد تصور سه بعدی يا حجم بر روی سطوح صاف ( دو بعدی ) در هنرهای تصويری به دو شکل می توان عمل کرد :
1- پرسپکتيو
2 – سايه روشن
پرسپکتيو را که در قديم علم مناظر و مرايا مي گفتند ، به 3 بخش تقسيم می کنند.
1 – پرسپکتيو فرم
2 – پرسپکتيو رنگ
3 – پرسپکتيو تيره روشن
قبل از پرداختن به موضوع پرسپکتيو اين سوال را بايد پاسخ گفت که آیا آموختن آن در هنر های تجسمی واقعا لازم و ضزوزی است ؟؟
مسلمآ بدون دانستن آن ها هم می توان خيلی کارها کرد ، همچنانکه کودکان بدون اطلاع داشتن از دانش پرسپکتيو نقاشی می کنند و یا در نقش های دو بعدی ( مثل فرش و کاشی کاری ) و همچنين آثار بو جود آمده توسط بسياری از نقاشان کارهای با ارزشی پديد آمده است ولی از آنجايی که جهان اطراف ما را حجم و نور فرا گرفته است پس توانايی های پرسپکتيوی کمک فراوانی به فهم بهتر و رابطه بر قرار کردن بيشتر با دنياي عينی اطراف ما می نمايد .
اين موضوع را تجربه سی و چند ساله اينجانب در آموزش به رشته های مختلف تجسمی ثابت نموده است که فراگيری آن تا چه حد توانايی و ديد هنرجويان را ارتقا داده است .
علت احساس عدم توانايی بسياری از افراد در آموختن نقاشی قبل ار آنکه اقدامی در اين جهت کرده باشند ، اکثرا به دليل عدم اطلاع و تجربه شان از همين اصول و قوانين است .
کما اينکه بعد از آن که با روش های ساده و قابل فهم پس از مدت کمی می بينند که می توانند بسياری از اشيا و مناظر اطراف خود را طراحی نمايند شوق به فراگيری در آن ها افزايش قابل توجهی پيدا می کند .