هرگاه
بخواهیم ترکیبی با معناهای متفاوت بسازیم اولین اصول برای طراحی اینست که
بدانیم از ترکیب فضاها و حجم ها چه منظوری را می خواهیم برسانیم.
معمار باید نیازهای انسان معاصر را بشناسد بر حسب تغییر نیاز مردم تغییر کند حتی با توجه به فرهنگ تمدن مردم شکل هایی خلق کند.
حس
مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط خود است که شخص را در ارتباط درونی
با محیط قرار می دهد. این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با
خصوصیات حسی و رفتاری ویژه می گردد.
الگوها باید مسائل و نیازهای انسان را پاسخ دهد و حس معنوی آنها را هدایت کند .
برای
مثال رنگ ها; رنگ ها روح دارند و زنده اند رنگها نیروها و انرژی های
درخشنده ای هستند که چه آگاهانه و چه ناخودآگاه روی ما اثر مثبت یا منفی
خواهند گذاشت . مثلا برای نشان دادن حس شادی و نشاط از رنگ گرم و شاد
استفاده می کنیم. هنرمندانی که شیشه های رنگین خلق می کنند. از رنگ برای
خلق محیط معنوی و اسرارآمیز استفاده می کنند.
نور به فضا روح و نشاط می بخشد نور با ایجاد سایه ، عمق و مرز موجب هویت یافتن فضا می شود.
در
اغلب ادیان نور نماد عقل الهی و منشا» پاکی و نیکی و خارج شدن انسان از
تاریکی و جهل و تابیده شدن نور معرفت است. مساجد اسلامی که به عنصر نور
مزین شده اند. به خوبی قادر به انتقال یک حس روحانی و معنوی می باشند. و حس
حضور پروردگار را در انسان زنده می کند.
آب نماد پاکی است و باعث
ایجاد حس آرامش و زیبایی می گردد. وجود آب در معماری باعث می شود که انسان
علاوه بر ظرافت بنا طبیعت های اطراف را ببیند و با تحریک شدن قوای بینایی ،
شنوایی و لامسه اش آن را دقیقا حس می کند. و هنگامی که آب در نزدیکی ماست
معنای مکان را با ترکیب ها و تضادهایی که با طبیعت می سازد بیشتر درک می
کنیم.
در آخر سکونت تنها به معنای داشتن سه پناه نیست بلکه حس تعلق
معنا و هدف است. معماری ایجاد فضای مادی و معنوی می کند معمار با استفاده
از خط شکل فضا نور و رنگ و آب و ... در معنا دادن به فضا و کار خود ایجاد
حس در آدمی می کوشد